شهیدی که به استقبال مادرش آمد
کاروان راهیان نور از کازرون حرکت می کند .یکی از مادران شهدا به همراه
دخترش نیز عازم مناطق عملیاتی جنوب کشور هستند.شب قبل مادر از فرزندشهیدش
گله می کند که چرا به من سرنمی زنی؟ لااقل حالا که دارم میام شلمچه به
استقبالم بیا!
مسئول کاروان از قضای روزگار تصمیم می گیرد به علت کمبود وقت به جای منطقه عملیاتی والفجر8(اروند) کاروانیان را به منطقه عملیاتی کربلای 4که دو سه سالی است بر روی زائران شهدا گشوده شده ببرد.
هنگام ورود به منطقه بنرهای متعددی از طرف بنیادحفظ آثار و ارزشهای دفاع
مقدس کشور نصب شده بود.مادر شهیدسیدهادی زهرایی از اتوبوس که پیاده می شود
و چندقدمی که برمی دارد، یک دفعه چشمش به بنری دوخته می شود که از قضای
روزگار تمثال فرزند عزیزش است که به او لبخند می زند و مادر متعجب از این
واقعه که فرزندش به استقبالش آمده منقلب می شود و اشک شوقش جاری می شود.
این عکس توسط یکی از خبرنگاران کشور در زمان جنگ گرفته شده بود و حتی خانواده اش نیز این عکس را نداشته اند.
+ نوشته شده در ساعت توسط هادی
|