و علي خداوندگار علم و شمشير را زنده تر كردند
شب سرد و تاريك كوفه. و زير عباي مردي شمشير دسيسه و جهل. گامهايي استوار سوي مسجد. مرغكاني مجنون و پريشان ، نوحه گر. موذن بانگ حي علي خيرالعمل برداشت و صد افسوس كه حي علي خيرالعمل را به شمشير زهراگين بر فرق علي تفسير كردند.
تيغ زهرآلود برفرق تقوا و بصيرت فرود آمد. فزت و رب الكعبه.و مردم گفتند: مگر علي هم نماز مي خواند.علي و نماز ....
+ نوشته شده در ساعت توسط هادی
|