اگر من فرماندار بودم حداقل هر هفته در روزهای پنج شنبه یا جمعه از مدیران کل استان دعوت می کردم در شهرستان حضور یابند و با تشکیل کارگروهی با حضور بخشداران و مسئولین شهرستان متولی در آن حوزه کاری به بررسی مشکلات شهرستان و همچنین بررسی روند کار پروژه ها و گرفتن مجوز و اعتبار جهت طرح های جدید اختصاص می دادم.

اگر من فرماندار بودم جلسات فصلی هم اندیشی با نخبگان و صاحب نظران شهرستان با موضوعات خاص مربوط به حوزه های مختلف کاری تشکیل می دادم تا از طرح ها و پیشنهادات کاربردی و عملی آنها جهت تسریع در پیشرفت و شکوفایی هرچه بهتر شهرستان استفاده نمایم

اگر من فرماندار بودم چند ماه قبل از برگزاری انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری یا شورای شهر بگونه ای رفتار می کردم که شائبه طرفداری یا جانبداری از فرد خاصی در اذهان عمومی متبادر نشود.لذا در رفت و آمدها، نشست و برخاست ها، گفتار ها و تمجیدها دقت لازم به خرج می دادم.

اگر من فرماندار بودم برای حل مشکلات شهرستان محل خدمتم از تمامی پتانسیل های بالقوه و بالفعل شخصیتهای حقیقی و حقوقی شهرستان استفاده می کردم و نگاه جناحی و باندی و سلایق شخصی خود را در آن وارد نمی کردم.

اگر من فرماندار بودم تا مشکل پروژه ای را حل نکرده ام اجازه شروع آنرا نمی دهم چرا که در بدو کار و یا در حین کار این مشکلات باعث توقف دائم یا طولانی پروژه خواهد شدو عملکرد مرا زیر سوال می برد.

اگر من فرماندار بودم هیچ گاه در مقابل عدم توانایی و موفقیتم ، عیبم را به کارشکنی عده ای توجیه می کردم

اگر من فرماندار بودم مشاورانم را در میان افرادی انتخاب می کردم که علاوه بر تخصص ،تجربه و تعهد ، مقبولیت و جایگاه مردمی داشته باشند.چرا که ارشادات و مشاورت های ایشان مرا به مردم نزدیک تر می سازد.

اگر من فرماندار بودم

در قسمت های بعدی اگر خداوند توفیق دهد به سراغ یک مسئولیت دیگر خواهم رفت.البته مسئولیت هایی که اطلاعات و تخصص علمی حقیر بتواند بتواند اشرافیت خوبی برآنها داشته باشد.