اگر من فرماندار بودم! (1)
اگر من فرماندار بودم ؟ این سوال قبلا در یکی از مطبوعات شهرشتان تیر مطلبی بود که با اجازه نویسنده آن مطلب که خاطرم نیست چه شخصی بود،می خواهم از آن تیتر و روش نگارش تقلید نمایم. حال با توجه به مقتضیات زمانی که نمی شود از کسی انتقاد کرد بهتر دانستم خودم با برای خودم بنویسم نه برای کسی!
این نکته هم ضروری است که عرض کنم:اولا من اصلا قصدفرماندار شدن ندارم . ثانیا گرچه در یکی دوسال اخیر با توجه به انتصاباتی که در استانداری فارس پیش آمد به این نتیجه رسیدم که من هم می توانم!!! ثالثا ...قرار نیست حتما ثالثا در کار باشد.
خوانندگان محترم را توصیه می کنم بدون هرگونه شائبه سیاسی این مطلب را بخوانند.
اگر فرماندار بودم منظم ترین فرد در بین کارمندان و در بین روسای ادارات و ارگانها بودم.
اگر فرماندار بودم هفته ای حداقل دو روز را به طور منظم و مستمر بدون هیچگونه بدقولی و کوتاهی برای ملاقات مردمی می گذاشتم و هیچ در هیچ روزی آن را تعطیل نمی کردم.
اگر فرماندار بودم هر بعدازظهر را برای بررسی وضعیت 2 تا 3 اداره قرار می دادم و از مسئولین آن ادارات گزارش کار و وضعیت می گرفتم.
اگر فرماندار بودم هر روز هفته را به یک بخش اختصاص می دادم و از بخشدار را بعداز ظهر در جلسه فرا می خواندم تا وضعیت مشکلات بخش را بررسی کنیم و از پیشرفت طرح ها و پروژه ها گزارش وضعیت بگیرم.
اگر فرماندار بودم به بهانه انجام امور خرید و کارهای روزمره زندگی هر روز گشت و بازرسی نامحسوس انجام می دادم و کمتر به همراه خبرنگاران و اعوان و انصارم به بازرسی می رفتم.
اگر فرماندار بودم اول صبح ها یا در ساعت پایانی ساعت کاری برای سرکشی سرزده از ادارات به آنجا می رفتم.
اگر فرماندار بودم بیش از 2 روز در هفته ماموریت نمی رفتم و سپس گزارش پیگیری ها و نتایج ماموریت هر روزم را بصورت جداگانه به مطبوعات جهت انعکاس اعلام می کردم
اگر فرماندار بودم هر فصل در هر بخش و شهرکازرون جلسه پرسش و پاسخ می گذاشتم و هر سه ماه یک مصاحبه مطبوعاتی برگزار می کردم تا هم از عملکردم دفاع کنم و هم شبهات و شایعاتی که مربوط به من در جامعه هست را پاسخ دهم.
اگر فرماندار بودم برای نمازمغرب و عشا در مساجد حضور می یافتم و حداقل 2بار در ماه در نمازجمعه شرکت می کردم.
اگر فرماندار بودم مطبوعات را امین و چشم بینای خود می دانستم و انتقادات ناصلحانه و دلسوزانه آنان را با روی گشاده می پذیرفتم و به انتقادات یا شبهه افکنی آنان پاسخ کتبی منطقی می دادم.
اگر فرماندار بودم کمتر خود را رسانه ای می کردم تا بخواهم مجبور به شعار دادن و امر و نهی کردن کنم که مخاطب و مجری مشخصی ندارد یا ضمانتی برای اجرای آن نیست.
اگر فرماندار بودم تملق هیچ احدی را نمی کردم و فقط از خدا می ترسیدم و برای حفظ موقعیت متوسل به زر و زور و تزویر نمی شدم.
اگر فرماندار بودم و دیدم باید با زد و بند و معامله کار کنم و موقعیتم با این روش حفظ می شود، آنرا می بوسیدم و عطایش را به لقایش می بخشیدم.
اگر فرماندار بودم صداقتم را فدای سیاست و یا منافع گروهی و باندی نمی کردم .حتی اگر موقعیتم را از دست بدهم.
اگر فرماندار بودم سعی می کنم کمتر قول دهم و اگر قولی دادم توان انجامش را داشته باشم.
ادامه دارد...